شهرام شکوهی: حق اعتراض به مبتذل خوانان را ندارید! / هیچ کاری برای اهالی موسیقی نکردند
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۹۵۲۱۷
در تمام دوره ها هنرمندانی بوده اند که همواره پای حفظ موسیقی ایرانی ایستاده اند تا به سمت ابتذال نرود، اما در ایران که صاحب فرهنگ، تاریخ و تمدنی غنی است، انتظار میرود که موسیقی فاخر و فرهنگی رنگ و رخ بیشتری داشته باشد تا هر موسیقی مبتذلی نتواند به راحتی در فرهنگ کشور ما رخنه کند و ارزش ها و باورهای کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای شکوهی، به نظر شما ذائقه شنیداری مخاطب امروزی تغییر کرده؟
خیر، به اعتقاد من ذائقه شنیداری مخاطب امروزی چندان تغییری نکرده. بالاخره در هر صنعتی یکسری از تولیدات، ظاهری فریبنده دارند و تابوشکنی می کنند. این تولیدات با بسته بندی های خوش آب و رنگی که دارند توجه مردم را به خود جلب می کنند و معمولا کسانی دنبال این تولیدات می روند که دنبال سرگرمی یا تفریح هستند. این مسئله اصلا عجیب و غریب نیست و در تمام دنیا وجود دارد. منتها در فرهنگ ایرانی همواره یکسری به عنوان آزادی بیان، در ابتدا مدافع این تابوشکنی ها و هنجارشکنی ها هستند و بعد که دیگر کار از کار گذشت همین آدم ها می شوند مصلح اجتماعی و درصدد رفع ناهنجاری های اجتماعی برآمده از این آسیب ها داد سخن می گویند، اما این راهش نیست.
آیا می توان در داخل چهارچوب ها، ترانه هایی شاد با سبکی خاص پدید آورد که طرفداران زیادی را جذب خود کند؟
ببینید، فقط ترانه و موسیقی هنجارشکن نیست که جذاب است. موسیقی می تواند حاوی مفاهیمی متعالی نباشد، اما جذاب باشد و در عین حال تاثیری مخرب و ضدارزش هم نداشته باشد. می توان برای هر نسلی موسیقی شریف تولید کرد که جذاب باشد، اما در ایران سیاستگذاران موسیقی وقتی در جهت تولید چنین موسیقی شریفی هیچگونه حمایت و تلاشی نمی کنند، دیگر حقی برای اعتراض به کسانیکه موسیقی غیراخلاقی از آنسوی آب ها تولید می کنند، ندارند. چون آنها می توانستند کاری کنند و نکردند! اعتراض به چه کسی می کنند؟ به کسانی که خارج از ایران هستند و هیچ نظارتی هم بر عملکردشان نیست! هر زمان که شما برای تولید موسیقی شریف و جذاب در داخل ایران کاری انجام دادید، می توانید به موسیقی مخرب و ضدارزش هم اعتراض کنید.
پس معتقدید عدم توجه جدی به موسیقی اصیل یا موسیقی ای که دارای مفاهیم ارزشمند باشد این پیامدها را هم به دنبال دارد یا به عبارتی دیگران ماموریت شان را در خارج از ایران درست انجام دادند، اما ما نتوانستیم ماموریت مان را در داخل درست انجام دهیم!
من معتقدم باید برای هر نسل و هر رده سنی متناسب با حال و هوای همان دوره، موسیقی شایسته تولید کرد. هیچ اصراری نیست که همه موسیقی فاخر با تمام مولفه های اصیل گوش بدهند. حتی خاطرم هست در دوره ای اصرار بر موسیقی فاخر باعث تنزل موسیقی های تولیدی شد. به این دلیل که بعضا جوانان و نوجوانانی که به دنبال شادی و انرژی بیشتری هستند را جذب نکرد و آنها را به سمت موسیقی های ضدارزش سوق داد.
واکنش منطقی یا راه علاج چیست؟ برای بهبود این اوضاع چه باید کرد؟
نیاز به کار کارشناسی دارد. اگر نام این مسئله را درد بگذاریم، یک درمان می خواهد. درمانی که ریشه ای باشد و مقطعی عمل نکند. هیچ دردی با دستور درمان نمی شود. به خصوص در مباحث فرهنگی هیچوقت نمی توان با کسی یا مقوله ای دستوری رفتار کرد. نمی توان به مردم دستور داد فلان موسیقی را گوش بده، فلان موسیقی را گوش نده.
و البته خانواده ها از بابت عواقب انتشار موسیقی های مبتذل بسیار نگران هستند و بعضا نمی دانند چطور باید از آسیب های این چنینی به کودکانشان جلوگیری کنند...
من خودم یکی از همین خانواده ها هستم. دختر 13 ساله دارم که در سنی بحرانی به سر می برد. الان تمام خانواده ها چه بخواهند چه نخواهند با چنین معضلی دست به گریبان هستند و نیاز به هوشیاری و تدابیر کارشناسی شده برای رفع آن است. البته منظورم از آن دست کارشناسی هایی نیست که در ایران رواج دارد و همه دور یک میز می نشینند و در انتها بدون هیچ خروجی مشخصی آن میز را ترک می کنند.
سالها پیش قطعه «باران عشق» را برای کودکان فلسطینی خواندید، چه انگیزه ای باعث این کار شد؟
بعضا فکر می کنند با انگیزه سیاسی این کار را کردم، اما هیچ انگیزه سیاسی برای خواندن این قطعه برای کودکان فلسطینی نداشتم. در دوره ای که من این قطعه را خواندم، نوار غزه زیر فشار بمباران و آتش گسترده جنگنده ها بود و بچه های معصوم و بیگناه یکی یکی کشته می شدند و از آنجا که کودکان را دوست دارم و معتقدم کودکان نباید اسیر سیاست بزرگترها شوند، این قطعه را خواندم.
در یکسال اخیر، کرونا همه مردم و صنایع را تحت تاثیر خود قرار داده. در این بحران چه اقدام حمایتی از سوی دولت برای حل مشکلات اهالی موسیقی کشور انجام شده؟
به جرات می گویم هیچکدام از متولیان و مسوولان موسیقی ایران، دغدغه موسیقی ندارند. چون موسیقی در نظر آنها همیشه یک چیز لوکس و اضافی است که بود و نبودش فرقی نمی کند. تمهیداتی مثل تخصیص بسته های حمایتی به هنرمندان آسیب دیده از کرونا به قدری ناچیز است که فکر نمی کنم هیچکدام از هنرمندان موسیقی بخواهند در فهرست این بسته های قرار بگیرند. هیچ کمک خاصی در دوره کرونا به اهالی موسیقی نشده. البته این بی مهری تنها شامل کشور ما نمی شود و در تمام دنیا شاهد چنین برخوردهایی با هنرمندان این حوزه هستیم. منتها در خارج از ایران در شرایط عادی به قدری به هنرمندانشان بها می دهند که آنها دغدغه چنین روزهایی را ندارند.
در مجموع اوضاع حال حاضر موسیقی را چگونه ارزیابی می کنید؟
موسیقی ما توانایی و پتانسیل بسیاری برای رشد و ارتقا دارد. فقط سیاست های درستی برای آن اعمال نمی شود. همین عدم اتخاذ سیاست گذاری درست و راهبردی باعث می شود در درازمدت کسانیکه به این حوزه جدی نگاه می کنند دلسرد شوند و بروند سراغ همان روشی که آنطرف آبی ها می روند.
منبع: ساناز قنبری / جام جم آنلاین
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: شهرام شکوهی موسیقی خواننده ابتذال کودکان و نوجوانان فلسطین کرونا موسیقی ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۹۵۲۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشنفکری ایرانی و تشویق حرامکاری
به جای اتهام بیسند بیاییم به تاریخی که زیستهایم رجوع کنیم تا دریابیم حقیقت چیست؟ فرض کنید امروز ۲۲بهمن۱۳۵۷است. ببینیم انواع روشنفکران چپ و راست چه میکنند.همین که انقلاب اسلامی پیروز شد بنا به همان آویختگی خود به راه چپ و راست غربی، روشنفکران ایرانی به جای اندیشیدن به وضعیت واقعی ایران و محاصره انقلاب بهوسیله گرگان سلطه و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و خواست غرب در ایجاد بحران و مهارانقلاب اسلامی، خودخواسته و ناخواسته ابزار شیاطین و شیطان بزرگ سرمایهداری جهانی و قدرت سلطه شدند و امر او را درعمل پیش بردند. روشنفکران مذهبی نهضت آزادی که درون شورای انقلاب و دولت نخست مدیریت و ریاست داشتند، مطلقا انقلاب را درک نکردند اما صادقانه به اختلاف خود با انقلاب و استراتژی سازش با شیطان بزرگ اعتراف کردند. در حالی که وزرایشان نقش مشاور سفارت آمریکا را داشتند از قدرت بیرون رانده شدند. آنها درکی از روح استقلالخواه ضدسلطه و کفر انقلاب اسلامی نداشتند. چپها از این لیبرالهای صادق اولیه بدتر عمل کردند و لیبرالهای جاهطلب، لیبرالهای نفوذی غرب چون بنیصدر و تروریستها بالاخره به اتحاد در جنگ با جمهوری اسلامی به وحدت رسیدند و کمونیستها و تجزیهطلبان و روشنفکران ملحدودموکرات! نقاب ارتدکس ضدسرمایهداری فاشیستی را کنار نهادند و به سرمایهداری بدتر از نازیسم سرمایهداری جهانی وحشی پناه بردند وهمه با هم علیه مردم و انقلاب ایران به خشونت و جنگ مسلحانه رو آوردند. در حالی که یکسال ازعمر انقلاب درمحاصره قدرتهای سلطهجو نگذشته بود وحزب توده هم که چنین نکرد؛ برای ضرورتهای نفوذ و جاسوسی نقشه شوروی بود که گندش با فرمانده نیروی دریاییاش درآمد وگرنه شوروی هم چون غرب مدافع و مشوق صدام در جنگ هشت ساله بود و از استقلال اسلام میهراسید که آویخته به هیچ قدرتی نبود، جز خدا. این موضع روشنفکران همان دامچاله اصلی سقوطشان بود و روزبهروز فروتر رفتند وابزارقدرت جهانی شدند ودرهمه اشکال مذهبی و الحادی به ارباب خود پناه بردند وابزار طرحهای آمریکایی شدند وحجاب خودبرانداختند.چهره ایدئولوژیک روشنفکری؛ چهره سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روشنفکری عریان شد.۲ نوع حجابزدایی
اخیرا در مقالهای درباره حجاب، گفتم دو حجابزدایی رخ میدهد. نگاه رهبری درباره حجاب در پوشاک زنان بهعنوان صورت و ظاهر و روبنای عفت، بهصورت عاقلانه و عالمانهای با ضرورت حفظ حجاب از دستاندازی حرامکاری در کل زندگی ما درآمیخت و معرفتی درخشان وهماهنگی ساختاری عمیقی بهوجود آورد.درک وجوب حجاب، هماهنگی حجاب با حجاب در اقتصاد، مدیریت کلان، سیاست داخلی و خارجی، نظام اداره کشوری، حیات شهری و... چیزی قیمتی است.خواهیم دید روشنفکری بیحجاب ما هم به سبب همین عدم خرد و تقوا در آغوش اسرائیل جا گرفت وحجاب ازسیمای باطل خود برافکند وسیمای هرجایی خویش را آشکار کرد.اشتباه نکنید وقتی ازرسواشدن فحشای روشنفکری وتوبه نکردن و سیاهترشدن باطنش صحبت میشود، از هویت اخلاقی متفکران سخن نمیگوییم. ما فراوان تحصیلکردگان و نویسندگان وهنرمندان شریف داریم که در فرهنگ مدرن رشد کردهاند اما از نظر اخلاقی، نخبگی، قدرت مغزی و خلاقیت فراموشنشدنیاند. این ربطی به پدیده روشنفکری و ماهیت بیهویت تسلیمشدگی به بیهویتی غربگرا وازدست دادن همه هستی بومی ومصرفگر بیاندیشه تولیدات ذهنی غرب زیستن و کر و کور بودن ندارد. دانش و شناخت غرب، زنای معنوی نیست.تسلیم به هرروز فکربیریشه و ضدارزشهای انسانیت و آزادگی خود حرامکاری است. حجاب بهطور عام یعنی زره علیه نگاه حرام یعنی خداترسی وخویشتنداری و حفظ تقوا برای توحید و عدمبردگی و پرستش شیطان و عدم غلامی بتهای گوناگون و بت نفس وبالاتر یعنی فرمان اتقوا...در همه وجوه زندگی،دراقتصاد کلان، درقوای سهگانه وقوای نظامی. ما با دو گونه حجاب روبهروییم.۱ــ حجاب از حقیقت و حق متعال که روشنفکری ما و هر شرک و نفاق اسیر آن است. ۲ــ حجاب برای ممانعت از تعدی باطل و حرام در ما و داشتن دژ برابر شیطان برای محافظت ازایمان خود و برای عمل به فرمان حق تعالی. این همان تقواست و در زندگی اجتماعی هم همین حجاب حفظ ارزشهای الهی لازم وواجب است. ماهمانگونه که نمیتوانیم اداره مملکت را به خرابکاران بسپاریم تا مثلا خودروسازی از یکطرف و خصولتیها ازطرف دیگر و قشر ممتاز و آقاها و آقازادهها و رانتخواران و انگلهای حریص بیکاره و دلالهای حقهباز از سمت دیگر ملت را بچاپند و با اتومبیلهای مرگبار مردم را به کشتن دهند و بهجای بهتر کردن اتومبیل حقیقی محصول دانش و تکنولوژی بومی و بهبود مدام کالای اصیل، به زور برای پارهآهن بیارزش ناامن، پول بنز از مردم بستانند و همانطور که نمیتوانیم اجازه دهیم آقازادههای پررو و طفیلی، جنگل ایرانی را نابود و صنعت مملکت را فلج و تجارت مملکت را به قاچاق تبدیل کنند و نمایندگان مردم و قضات و روسا نوکران اربابان مافیایی باشند و منافع آنان را درنظر بگیرند و این همه بیحیایی و بیتقوایی و بیحجابی فساد وسفره عشرت ورانتخواری حرامزادگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و انواع تبعیضات و بیعدالتی پهن باشد وبعدتنها به حجاب زنان بپردازیم،همانطور هم نمیتوانیم به روشنفکری اجازه زناکاری با دشمن اسلام و مردم در روز روشن دهیم تا با بیشرمی لخت و عور و رها از شرافت تفکر اصیل، مفتخر به نوکری قدرت جنایتکار بشری سر برهنه کند و بیفکریاش را کالای ارزشمند جا بزند ودرجهان نمایش دهد وبه خودفروشیاش افتخار کند و از اسرائیل دفاع کند.جان سخن امام خامنهای این بود که وجوب حجاب زنان با واجبات کلان پیوند دارد و وجود یکی نباید بهانه ندیده گرفتن دیگری باشد بلکه آن یک حرام را هم نباید تحمل کرد. روشنفکری بیحیا با زن بیحیا، با اقتصاد بیحیا، با سیاست بیحیا و با فرهنگ بیحیا رابطه دارد و مشوق بیحیایی برابر ربالعالمین و عصمت و معصوم است. حال میخواهم بگویم در عرصه روشنفکری ایرانی ما با این تشویق حرامکاری و شرک و ظلم روبهروییم. با حرامزادگی و زشتکاری با قدرتهای جهانی و تفکرات الحادی و فسادهای نولیبرالی حرامکار روبهرو هستیم. این هم تحملپذیر نیست .
خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن
پس این نظر متفکران منتقد غرب و شارحان ارجمند فلسفه وچپ مستقل،قابل قبول نیست که خشونت و به بازی نگرفتن روشنفکران در انقلاب اسلامی و خشونت و سرکوب آنان را به کینهتوزی و سرآخر سقوط در آغوش اسرائیل کشاند. این دروغ و دستکم جهالت محض است زیرا با روشنفکران محارب یا دارای تفکر همراه با محاربان که اول اقدام به جنونبارترین خشونت و ضدیت علیه انقلاب کردند، چه میتوانستند بکنند؟ اجازه دهند با ۲درصد هوادار و با زورگویی و جوسازی و ترور نقشهمند از پیش و تفکر فاسد نهانکار، یک انقلاب را نابود کنند؟ بدتر از انفجار دولت و کشتارجمعی همراهی با صدام و تجزیهطلبی چه چیز ممکن بود که نکردند؟ تازه سرشت خشونتبار روشنفکری زمان شاه را چه میکنید؟ آن زمان هم جمهوری اسلامی بود که آنان با دیکتاتوری و مصرف اندیشههای تزریقی و استالینی مقابله با رژیم شاه را نقاب بیهویتی و چاکری اربابان قدرت سرمایه کرده بودند؟ کمترین سازشی با این روشنفکری گمراه، چیزی ازانقلاب اسلامی ومقاومت واستقلال امروزی باقی مینهاد؟آقایان بدون اینکه فرصتطلبی و سوبژکتیویسم و احساسات روشنفکری ایرانی را درست بشناسیم، این روشنفکری و شبهمدرنیسم آن جز خدمتگزاری چاکرانه در آستان قدرت مدرن و سرمایه جهانی و تقلید و نفس استقلال، ماهیتا کارکردی نمیتوانست داشته باشد و عملا نداشت. پای نخبگان بزرگوار دانش و فرهنگ را همانطور که گفتم مطلقا به میان نکشید که ربطی به ماهیت روشنفکری نداشتند و هرگز دشمن ایران و سرسپرده اجنبی و ایدئولوژی اجنبی و واسطه از خودبیگانگی و مبلغ بیهویتی و پرگویی پوچ و مصرفکننده نیستانگاری غربی و دشمن دین، استقلال، اخلاق و فرهنگ ایرانی نبودند .پز انسان منصف گرفتن آسان است؛ واقعگرایی و انصاف و داوری عادلانه غیراحساساتی و ناعوامفریبانه و عقلانی و مستند به رخدادهای واقعی مشکل است .روشنفکری ما سیری به سوی ظهور خشونت و بیخویشی و ابزارشدگی و درندگی اسرائیلی داشت وبا تروریسم و درکنار آمریکا واسرائیل و جنایتشان قرار گرفت و ابزار پرگار شد؛این استعدادش راپیشاپیش فاش کرد که کناراسرائیل باشد وبرای زورگیری درقدرت هرجنایتی بکند. ازرجوی تا هزارخانی تا کومله و حزب کمونیست اسرائیلی و میلانی و جاسوسان سیا وهمدستان موساد و نوچههای خبیث بیارزشی که مصداق همدستی با شیطانند، مگر جز این کردند؟ هنرمندان پناه برده به دامن آمریکا و سلبریتیهایی که بازار روشنفکری ومرجعیت روشنفکری را کساد کردند، از فرهادی تا پناهی و هنرپیشههای بیمغز شیفته جاسوسی غرب و تبلیغاتچی آب دهان و دلقکهایی چون کریمی، مگر شاگردان و درسآموختههای همین روشنفکران پوچ در چرت و چرک و غرق لقمه حرام سیا و وطنفروشی نبودند؟ مگر اینان شاگردان و بازیگران همان کارگردانان تراریخته و استادان بازیچه دانشگاههای آمریکا نیستند که سررشتهاش دست آمریکاست و ید بیضا دارند و بشیر تسلیم به غرب و ایرانفروشی با نقاب ایراندوستی شدهاند و کنار وحشیترین دشمن ایران وشیطان بزرگ ابزار تبلیغیاش گشتهاند و از دستشان لقمه میگیرند ؟مگرهما ناطق وامثال اوهمه اعتبارشان را خرج توجیه توطئههای انگلیسی ودفاع از بابیت و وهابیت نکردند؟ وزیرسایه این درندگان با انقلاب مردم نجنگیدند؟ اگر کسی باید طلبکار و مظلوم خوانده شود، جمهوری اسلامی است به جرم شجاعت در ایستادگی و شکست توطئه آمریکا و روشنفکران در خدمت آمریکا.